جهانی که در آن زندگی می کنیم؛
سرمایه های انسانی در جوامع بشری براساس رابطۀ آنها با کار و ایجاد تغییر در شرایط زیستی بر روی کرۀ زمین و در جهت بهتر کردن بهره برداری انسانها از مواهب زندگی تمرکز داشته، نیروهای کار و استفادۀ بهینه از مواهبِ طبیعی همچنان پرچمِ انقلابات در جوامع بشری را بر دوش خود می کشند و به این ستیزِ موثر ادامه خواهند داد.
در اول مای می 2013 معادل با 11 اردیبهشت 1392، هنوز تمامی زوایای اهمیت و نقش کار و نیروهای کار بر روی طبیعت و سرمایه های انسانها بر روی زمین برای بخش بزرگی از انسانها ناشناخته مانده است،
بحران اقتصادی که از سال 2007 در اقتصاد سرمایه داری شروع شده و به تمامی ابعاد زندگی در جهان انسانی توسعه یافت، محل کارزاری اصلی در تقابل طبقات اجتماعی انقلابی و انبوه طبقات اجتماعی میانه و ضد انقلابی است. معلوم و پر واضح است که انسانها و سرمایه داری(بورژوازی) – به مثابه مهمترین طبقۀ انقلابی در تاریخ انسان و تا امروز – بر این بحران فراگیر نیز غلبه خواهند کرد.
طبقۀ انقلابی و در حال تولد از "کارگرانی" که در مالکیتِ ابزار و وسایل تولید نقش تعیین کننده ندارند و لیکن برای دستیابی به حداقل های زندگی – به نسبتِ موقعیت های اجتماعی که تا کنون داشته اند – تلاش خستگی ناپذیر دارند، امروز مهمترین نیروهای تاریخ در همراهی و غلبه بر مقاومت سنگینی که در مسیر پیشرفت بشر قرار دارد، را تشکیل می دهند. این طقه هیچ وقت از همراهی و مساعدت با سرمایه داری مولد کوتاهی نکرده است و با تمرکز هر چه بیشتر برای تسلط بر "دانش"های جامعه محور، اتوریته و حضور خود را توسعه داده و قادر به ایجادِ تغییراتی اساسی در معادلۀ مقابلۀ ارتجاع تاریخی در مقابل توسعۀ کارِ مفید و موثر، در این کارزار جهان شمول، بوده است.
به هر میزان که عصر و دورانِ اطلاعات و آنفورماتیک در هزارۀ سوم میلادی تسلط خود را بر زندگی بشر می گستراند، دانایی انسانها از عظمت کاینات گسترده تر می شود و در عین حال روند نزدیکی و تبدیلِ روابط مابین انسانها به "دهکدۀ جهانی" تسریع می شود و فاصله های غیر قابل پیمودن در این روابط در حال حذف شدن قرار می گیرد، اهمیت این مقابله و شکل گیری نیروهای جهانی کار و نیروهای کار در مقابل ارتجاع واپسگرا آشکارتر خواهد شد و تمرکز طبقات انقلابی بر حفظ محیط زیست و اجرای هرچه بیشتر پروژهای "سبز" در فرآیند تولید نیازهایِ جامعۀ بشری، شکل و ماهیتِ تعریف شده تری را پیدا می کند.
ایران در جهان امروز؛
ایران امروز با استقرارِ کودتای نمایندگانِ عقب مانده ترینِ اندیشه و اعتقادات ایدئولوژیک نیروهای ارتجاع به "دژِ" اصلیِ متحجرین در مقابله با روند توسعه در جامعۀ بشری تبدیل شده است. تمامی ارتجاع جهانی از اندیشه ورزانِ نئولیبرال و افراطی ترین باورهای ارتجاعیِ راست در جهان، ایرانِ تحت حاکمیتِ ولایت فقیه را به عنوان آخرین سنگرِ ارتجاع تاریخی خود می شناسند و برای دوام و استقرار حکومت مافیای "فسادِ سیستمی شده" در ایران از هیچ اقدامی فروگذار نبوده اند و دلیلی هم بر فروگذاری از آن سراغ ندارند.
بر همین مدار است که موضوع رهبری تحولات آتی در جهان امروز به موضوع "محلی" طبقات انقلابی در ایران تبدیل شده است و رفع حکومت ارتجاع دینی و استقرار دمکراسیِ مبتنی بر «آزادی، رفاه و جمهوری» به وظیفۀ اصلی آنها تبدیل شده است. (این یادداشت قصد وزن کشی و تعیین و تفکیک در صفوف مبارزاتی مردم ایران را وظیفۀ ای به روز نمی داند. تمامی کسانی که به هر دلیل در صفوف مبارزه برای خاتمه دادن به حکومت "کودتا"، در عرصۀ ملی آمادگی داشته باشند – از اصلاح طلبان جکومتی تا آنارشیست های معتقد به اندیشه ورزی علمی - می توانند در این مهم حضور داشته، نقش تاریخی مهمی را برعهده بگیرند.)
نگرانیِ فعلاً موجود در این عرصه و در حال حاضر این است که راست جهانی با تحمیل جنگی خانمان سوز و نابودی تمامی زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی، بتواند ایرانِ ما را به یک دورۀ تاریخی تاریکتر و سیاهتر پرتاب نمآید. دوره ای که با فقر، فلاکت و تخریبِ تمامی مولفه های تمدن و مدنیت بیشترین خسارت را به نیروهای ملی و توسعه طلب در ایران امروز وارد خواهد کرد.
برای غلبه بر این نگرانی است که طبقات انقلابی در ایران امروز می توانند و باید در جهت رفع سیاست های سرکوبِ سفید (اقتصادی)، سرکوب سیاه (فرهنگی) و سرکوب سرخ (اجتماعی) صفوفِ خود را فشرده تر کرده، با اطلاع رسانی نسبت به خواب های پریشانی که برای میهن ما دیده شده است، از کیانِ حیات و ممات خود پاسداری نمایند.
با این نگرش است که می توان به ابعاد مبارزه ای که امروز در ایران – به عنوان محل درگیری خیر و شر در ابعاد جهانشمول – درحال انجام است، توجه داشت.
توجه به ترکیب زندانیان سیاسی و اقتصادی (شاملِ مصلحینِ سیاسی و اجتماعی، حقوقدانان، معلمین، کارآفرینان و فعالین اقتصادی) که زیر زنجیرِ سرکوب سیاست و اقتصادِ رانتی و فاسدِ ناشی از آن قرار گرفته اند و ممانعت از حضور سازمان یافتۀ نیروهای کاری که با تعریف و دستکاری در حداقل حقوق و دستمزد و تعیین دستوری نرخ ارز، بیش از 30 سال است در حال "اخراج" از کشور هستند! ما را در شناخت صفوف مبارزه وتعریف و باز تعریف طبقات انقلابی ایرانی یاری خواهد کرد. امری که به مهمترین موضوع در روند هدایت و رهبری جنبش های اجتماعی در ایران تبدیل شده است.
چگونه می توان جهانی فکر و محلی عمل کرد؟
مجموعۀ تجاربِ ملل پیشرفته در دنیا به روشنی بیانگر این واقعیت است که کشورهای قوی، مستقل و پیشرو بیشترین امکانات تولید و تولیدات صنعتی را در خدمت منافع ملی خود قرار داده اند. هنوز در پیشرفته ترین کشورهای دنیا نیز پرچم انقلابات در دستان سرمایه داران و کارآفرینان پیشرو قرار دارد، مبارزه ای که با انقلاب صنعتی از قرن 18 شروع شده و درمبارزه ای بی امان در مقابل رشد و توسعۀ صنعتی در جهان امروز در بر گیرندۀ تاریخی سراسر فراز و نشیب از وحدت عمل نیروهای "کار" و تولید اجتماعاً موجود بوده و در آینده نیز می تواند به عنوانِ راهنما و چراغ راهِ برای نسل جوان در جوامع بشری مورد استفاده قرار داشته باشد.
جوانان ایرانی، با اعتقاد به حقانیتِ "کار" و تولیداتِ علمی، ارج نهادن بر کار و کارآفرینی، حق دارند و می توانند در این دوران طوفانی از مبارزات طبقاتیِ در جهانی که در حال تبدیل شدن به دهکده ایی کوچک است، با تلاش در مسیر صنعتی کردن میهن، نقش تاریخی خود را برعهده گرفته، و از فرصت تاریخی که برای جامعۀ ایرانی به وجود آمده است استفاده نمایند.
آنها می توانند و باید، نقشِ حضور خود را بر تحولات آینده و در مسیر ساختنِ "دنیایی بهتر" با اتحاد عمل با هم میهنانِ خود در جای جای جهان هستی، بویژه آنهایی که به جز زنجیرهای دستشان چیزی برای از دست دادن ندارند، بر تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آینده مُهر نمایند!
باشد که چنین باد!
به مناسبت 11 اردیبهشت 1392