علیرغم موج اطلاع رسانی مسئولانه و صداقتی که در اعضاء کابینۀ دولت یازدهم وجود دارد. هنوز مباحثات اقتصادی و رفتارِ تیم اقتصادی بر مداری که شایستۀ شرایط خطیر جامعه است قرار نگرفته است.
از نرخ سود بانکی، رکود و تورم تا تعاریف نادرست معمول از واقعیت های اقتصادی، محل بحث و مجادله ایست که ناشی از سردرگمی و عدم شناخت مناسب از "سیستمی" است که قادر به رفع نیازهای اشتغال و معیشت شهروندان نیست. "سیستمی" که تحت مدیریت دلتمردان جدید قرار گرفته و هنوز افق گشایش گلوگاههای آن روشن نیست!
بنظر می رسد توصیۀ آقای ظریف در خصوص اینکه "چشم ها را باید شست؛ جور دیگر باید دید" توصیۀ بجایی باشد! به همین دلیل، برای دوستانی که از تحولات جاری در "دنیا"، "منطقه" و "ایران" نگران و از پیچیدگی موضوعات سرخورده شده اند! لینکِ یادداشتی را که در 4 اسفند 91 خواندم - و مرا وادار کرد آنرا بارها و بارها دوباره بخوانم، - در ذیل قرار می دهم.
****
سه نکته قابل توجه در این "یادداشت" وجود دارد.
1- به زبان ساده معین می کند که اگر حداقل دستمزد سال 92 "حدود 400 هزار تومان" تعیین بشود. به این معنی است که دولت هر دلار را برای دریافت کنندگان "حداقلِ دستمزد رسمی" به قیمتِ "حدود 7000 تومان" فاکتور کرده است.
2- در مورد موضوعات و مناقشاتِ منطقه ای به نیاز مبرم سرمایه داری در بحران اقتصادی اشاره دارد و می نویسد:
« به همین دلیل هم هست که در چهارسال آینده باید منتظر بود تا آمریکا و متحدان بین المللی آمریکا تمام اهتمام خود را برروی توسعه و تقویت صلح پایدار متمرکز بنمایند. ( توضیحِ ضرور اینکه، حفظ و محافظت از صلح وقتی یک موضوع واقعاً جدی محسوب می شود! که ارادۀ کافی برای "حذف" پارازیت های جنگی وجود داشته باشد.) وضعیت فعلیِ نیازِ جوامع سرمایه داری با وضعیت "نه جنگ، نه صلح" قابل تامین نیست و آشکار است که قطعاً! سرمایه داری در دورانی که نیاز به صلح داشته است، با نیروهای جنگ افروز مماشات نخواهد کرد و باید انتظار داشت در چهارسال آینده بحران های منطقه ای با عمل های جراحی قاطع و ریشه ای و در کوتاهترین زمان و کمترین هزینه ها روبرو باشند. – دو نمونۀ تاریخی در این مورد اقدام های جنگی در دورۀ "کلینتون" بود که به سرعت به درگیری های کوزو و یوگسلاوی سابق خاتمه داد و سرکوب حکومت طالبان بود که با موشک باران از اقیانوس هند و از فراز پاکستان انجام شد - .»
3- در مورد راه حل های غلبه بر بحران اقتصادی ناشی از 8 سال سیاست های دولت نهم و دهم، ضمن تاکید بر ضرورت تعامل با مجامع بین المللی برای رفع تحریم ها، به اصلاح رابطۀ قیمت های کار، کالا و خدمات در عرصۀ ملی در مقایسۀ رقابتی با رقبای خارجی تاکید کرده و می نویسد:
« جامعۀ ایرانی توسط دینامیت حداقل دستمزد توسط دولت فعلی آمریکا مورد تهدید اساسی قرار گرفته است. همچنانکه در جدول بالا مشاهده می شود، با حداقل قیمت های قابل ابتیاعِ نیروی کار در ایران امروز (ساعتی 66.132 تومان) و تحریم های مالیِ قدرت های بزرگ اقتصادی دنیا، اقتصاد ایران در کوتاهترین زمانی که بشود تصور کرد در رکود تورمی غرق شده و خواهد مرد!»
****
( راهکارهای پیشنهادی در این یادداشت به همان تازه گی "لازم" برای موضوعات مهم و مطرح در عرصۀ بین الملل و ملی "امروز" است؛ که باید باشد و مطالعۀ آن به دوستان توصیه می شود.)
12 شهریور 92
متن کامل را در این لینک ببینید:اقتصاد ایران از منظری دیگر! قدرت اقتصادی و ارتباط حداقل دستمزد با دمکراسی! چرا مسئولین دولتی در ایران اعتقادی به علم اقتصاد و تعهدی نسبت جامعۀ مولد ندارند؟
از نرخ سود بانکی، رکود و تورم تا تعاریف نادرست معمول از واقعیت های اقتصادی، محل بحث و مجادله ایست که ناشی از سردرگمی و عدم شناخت مناسب از "سیستمی" است که قادر به رفع نیازهای اشتغال و معیشت شهروندان نیست. "سیستمی" که تحت مدیریت دلتمردان جدید قرار گرفته و هنوز افق گشایش گلوگاههای آن روشن نیست!
بنظر می رسد توصیۀ آقای ظریف در خصوص اینکه "چشم ها را باید شست؛ جور دیگر باید دید" توصیۀ بجایی باشد! به همین دلیل، برای دوستانی که از تحولات جاری در "دنیا"، "منطقه" و "ایران" نگران و از پیچیدگی موضوعات سرخورده شده اند! لینکِ یادداشتی را که در 4 اسفند 91 خواندم - و مرا وادار کرد آنرا بارها و بارها دوباره بخوانم، - در ذیل قرار می دهم.
****
سه نکته قابل توجه در این "یادداشت" وجود دارد.
1- به زبان ساده معین می کند که اگر حداقل دستمزد سال 92 "حدود 400 هزار تومان" تعیین بشود. به این معنی است که دولت هر دلار را برای دریافت کنندگان "حداقلِ دستمزد رسمی" به قیمتِ "حدود 7000 تومان" فاکتور کرده است.
2- در مورد موضوعات و مناقشاتِ منطقه ای به نیاز مبرم سرمایه داری در بحران اقتصادی اشاره دارد و می نویسد:
« به همین دلیل هم هست که در چهارسال آینده باید منتظر بود تا آمریکا و متحدان بین المللی آمریکا تمام اهتمام خود را برروی توسعه و تقویت صلح پایدار متمرکز بنمایند. ( توضیحِ ضرور اینکه، حفظ و محافظت از صلح وقتی یک موضوع واقعاً جدی محسوب می شود! که ارادۀ کافی برای "حذف" پارازیت های جنگی وجود داشته باشد.) وضعیت فعلیِ نیازِ جوامع سرمایه داری با وضعیت "نه جنگ، نه صلح" قابل تامین نیست و آشکار است که قطعاً! سرمایه داری در دورانی که نیاز به صلح داشته است، با نیروهای جنگ افروز مماشات نخواهد کرد و باید انتظار داشت در چهارسال آینده بحران های منطقه ای با عمل های جراحی قاطع و ریشه ای و در کوتاهترین زمان و کمترین هزینه ها روبرو باشند. – دو نمونۀ تاریخی در این مورد اقدام های جنگی در دورۀ "کلینتون" بود که به سرعت به درگیری های کوزو و یوگسلاوی سابق خاتمه داد و سرکوب حکومت طالبان بود که با موشک باران از اقیانوس هند و از فراز پاکستان انجام شد - .»
3- در مورد راه حل های غلبه بر بحران اقتصادی ناشی از 8 سال سیاست های دولت نهم و دهم، ضمن تاکید بر ضرورت تعامل با مجامع بین المللی برای رفع تحریم ها، به اصلاح رابطۀ قیمت های کار، کالا و خدمات در عرصۀ ملی در مقایسۀ رقابتی با رقبای خارجی تاکید کرده و می نویسد:
« جامعۀ ایرانی توسط دینامیت حداقل دستمزد توسط دولت فعلی آمریکا مورد تهدید اساسی قرار گرفته است. همچنانکه در جدول بالا مشاهده می شود، با حداقل قیمت های قابل ابتیاعِ نیروی کار در ایران امروز (ساعتی 66.132 تومان) و تحریم های مالیِ قدرت های بزرگ اقتصادی دنیا، اقتصاد ایران در کوتاهترین زمانی که بشود تصور کرد در رکود تورمی غرق شده و خواهد مرد!»
****
( راهکارهای پیشنهادی در این یادداشت به همان تازه گی "لازم" برای موضوعات مهم و مطرح در عرصۀ بین الملل و ملی "امروز" است؛ که باید باشد و مطالعۀ آن به دوستان توصیه می شود.)
12 شهریور 92
نقل از صفحۀ فیس بوک احمد سخایی - (با تشکر ویژه از توجه و پردازش مطلب از طرف "ایران آباد")
متن کامل را در این لینک ببینید:اقتصاد ایران از منظری دیگر! قدرت اقتصادی و ارتباط حداقل دستمزد با دمکراسی! چرا مسئولین دولتی در ایران اعتقادی به علم اقتصاد و تعهدی نسبت جامعۀ مولد ندارند؟
No comments:
Post a Comment