مشکل آن "بختک" و این "محلل که جا خوش کرده است" بدون اعلام "عفو عمومی" حل نمی شود.
خبرگزاری فارس از صبح سه شنبه (9 آبان 91) خبر انتظارِ ملاقات حدادعادل با آقای مصباح در قم را منتشر کرده و معلوم است جمعیت زیادی منتظر نتیجهء این ملاقات هستند. (اینجا بخوانید) سیستمِ حاکم، حدادعادل را مطلوم گیر آورده است – شاید تقاص زیادی خواهی خود ایشان باشد! – ولی اینکه ماموریتِ راضی کردنِ "محللی که جا خوش کرده است" را به ایشان سپرده اند، ماموریت ناممکن است و ایشان را شدیداً زیر فشار قرار داده است.
مذاکرات فشرده ای که فراکسیون اصول گرایان مجلس به رهبری حدادعادل با سه قوه و بخصوص در نوبت های متوالی با رئیس جمهور هم نظر آقای خامنه ای برگزار می کنند. در کنار اظهار نظرهای مشعشع علی اصغر زارعی یکی از اعضاء هئیت رئیسهء فراکسیون اصول گرایان که درخواست دارد «هئیت رئیسهء مجلس اسامی امضاء کنندگان سئوال از احمدی نژاد را منتشر نماید» (اینجا بخوانید ) و نصیحت های حسینیان در جهت اجتناب از طرح سئوال از احمدی نژاد در مجلس، همگی بر محور ماموریتِ "غیر ممکن" می گردند.
متاسفانه عقلای اصولگرایی – حتی مرتضی نبوی – هنوز متوجه نشده اند که امکان بازگشت به دوران حتی 1388 نیز دیگر وجود ندارد. بختکِ «انشالله گربه است» بر فقر دانش و تکنوکراسی ناقص اصولگرایان غالب است. و هنوز در راس قدرت سیاسی کسان زیادی متوجه نشده اند. که این سیلِ ناشی از "تورم و نقدینگی" که همزمان با "تحریم های مالی" گریبان اقتصاد کشور را گرفته است. نه تنها قدرت مطلقهء حاکمان، بلکه "کیان کشور" را هم می تواند در هم بپیچد.
در این سو مصلحین اجتماعی و همهء رهبران سبز و اصلاح طلبان بویژه بزرگوارانِ در بند از بیان واقعیت ها و دادن هشدارهای وطن پرستانه کوتاهی نکرده اند - حتی حاضر به تحمل ناگواری های بیشتر و تعامل با سرکوبگران خودشان هستند - تا شاید بشود از این مخمصهء گریز ناپذیر، مملکت را به سلامت عبور داد. (صحبت های عبدالله نوری را اینجا بخوانید.)
دراین یادداشت اصراری بر آوردن نمونه های بیشتر برای نشان دادن اوضاع بحرانی کشور نمی بینم.
موضوع این یادداشت تاکید بر راهکار اعلام "عفو عمومی" است و اینکه چرا این مهم به عنوان عملیاتی ترین بخش یادداشت «بازگشت به جمهور مردم...»(اینجا بخوانید) مطرح شده و از اهمیت حیاتی برخوردار است.
واقعیت این است که سیستم قضائی، همراه با سیستم های حذف فیزیکی – دوست و دشمن – در این 33 سال. فعالین اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را به این یقین رسانیده است که در صورت حتی یک قدم عقب نشینی از مواضع و یا اعتراف به اشتباه به انواع روشهائی که – خود آقایان بهتر از ما می دانند، چون مجریان این قبیل حذف ها نیز بوده اند – از صحنهء روزگار حذف خواهند شد.
این سیستمِ حذف – رسمی و یا غیر رسمی – در حال حاضر به بزرگترین معضل اصلاح امور و تغییر در راه کارهای مدیریت در ایران تبدیل شده است و به همین دلیل است که ضرورت دارد موضوع عفو عمومی فراگیر، حتی نسبت به انحرافاتِ ناشی از پست و مقام همراه با «بازگشت به جمهور مردم» مورد توجه قرارگرفته و اعلام گردد.
خسارت های اجتماعی و اقتصادیِ مدیریت دولت های نهم و دهم که تنها "نوک قلهء" در معرض دید آن حداقل 400 میلیارد دلار ارزیابی می شود. نباید به موضوعی "شخصی" تبدیل شده و به همین دلیل به موضوع "مرگ و زندگی" برای مدیرانِ شاغل سیستم تبدیل گردد.
چرا که اساساً شرایط موجود، ناشی از یک سیستم معیوبِ "نادانی" بوده و می تواند در صورت عدم شفاف سازی در این خصوص به "مقاومت های" غیر منطقی تا پای مرگ، نزد عده ای از دست اندرکاران، تبدیل شود. موضوعی که خود می تواند به عاملی برای تخریب و خسارت بیشتر منجر گردد.
برای حفظ کیان کشور، اجتناب از تخریب های اقتصادی بیشتر و جلوگیری از هرگونه جنگ افروزی ویرانگر، همین امروز هم به قدر کافی دیر شده است!
No comments:
Post a Comment